پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، پیش از ورود به بحث اصلی، مایلم به نقل قولی از شاعر سوری، علی احمد سعید إسبر، معروف به ادونیس اشاره کنم. زمانی که از او درباره تغییر حکومت بشار اسد پرسیدند، پاسخ داد: «البته خوشحال شدم، اما واقعیت این است که ابتدا باید جامعه در سوریه تغییر کند.» نکتهای که قصد بیان آن را دارم، این است که مفاهیمی مانند قیمت، تکنولوژی و سایر عوامل مرتبط، به تفصیل در کتابها و مقالات علمی بررسی شدهاند و بسیاری از ما با آنها آشناییم. اما اصل ماجرا این است که جامعه باید آگاه باشد که چه میکند. این آگاهی زمانی حاصل میشود که ابتدا فرهنگ جامعه اصلاح شود. از همین رو، برای پرداختن به موضوع اصلی، لازم است ابتدا به ابعاد فرهنگی مساله توجه کنیم.
فرهنگ اقتصادی در جامعه ما پیشینهای طولانی دارد. ایرانیان از دیرباز با مفهوم اقتصاد و مدیریت منابع آشنا بودهاند و روشهای خلاقانهای برای بهرهبرداری بهینه از منابع محدود به کار میبردند. برای مثال، در گذشته مردم مناطق کویری ایران، بهویژه یزد، برای تأمین آب موردنیاز خود، کیلومترها چاه حفر میکردند تا قناتهایی ایجاد کنند که آب را از اعماق زمین به سطح بیاورد. این روش که نمونهای از برنامهریزی دقیق و صرفهجویی در منابع بود، سبب میشد زندگی در مناطق خشک و کمآب نیز امکانپذیر باشد. اما امروز، به دلایل مختلف، شاهد تغییر الگوی مصرف و اتلاف گسترده منابع طبیعی هستیم. پرسش اصلی این است که چه شد که از آن رویکرد اقتصادی دقیق و صرفهجویانه، به مصرف بیرویه و هدررفت منابع رسیدیم؟ بخشی از پاسخ را میتوان در تحولات سیاسی و اقتصادی جستوجو کرد.
فرصتی که به چالش تبدیل شد
یکی از مهمترین عوامل تغییر در رفتار اقتصادی جامعه ایران، کشف و بهرهبرداری از نفت بوده است. پیش از ورود نفت به اقتصاد ایران، مردم بر اساس اصول تولید و بهرهوری زندگی میکردند. اما با درآمدهای نفتی، اقتصاد وابسته به فروش منابع طبیعی جایگزین فرهنگ تولید و بهرهوری شد. این تغییر باعث شد که بسیاری از الگوهای سنتی مدیریت منابع، که مبتنی بر صرفهجویی و بهرهبرداری پایدار بود، به تدریج کمرنگ شود. در اینجا لازم است تجربهای شخصی را از سفر به چین مطرح کنم. چند سال پیش، در سفری که به این کشور داشتم، مسئولان چینی تصمیم گرفتند یکی از مهمترین دستاوردهای خود را به من نشان دهند. با یک هواپیمای اختصاصی به صحرای تاریم، یکی از خشکترین مناطق جهان، رفتیم. در میان این بیابان وسیع، شهری سرسبز به نام تورفان وجود داشت که با یک شبکه گسترده کاریز تأمین آب میشد. نکته جالب این بود که این سیستم، برگرفته از فناوری قنات ایرانی بود. این نشان میدهد که ایران در گذشته، پیشرو در مدیریت منابع طبیعی بوده است. اما حالا ما شاهد هدررفت گسترده انرژی، آب و سایر منابع در کشور خودمان هستیم. آیا این نتیجه سیاستهای اقتصادی نادرست است، یا تغییری در فرهنگ عمومی رخ داده که باعث چنین وضعیتی شده است؟
اگر تصور کنیم که هیچ دولتی در ایران وجود ندارد و خود مردم مسئول تصمیمگیری درباره آینده خود هستند، چه باید بکنند؟ پاسخ روشن است: باید الگوی مصرف خود را تغییر دهند و منابع را مدیریت کنند. من همواره مدافع تولید بیشتر نفت خام، گاز طبیعی و برق بودهام و مقالات متعددی در این زمینه نوشتهام. اما در کنار آن، باید از خود بپرسیم:
• چرا این میزان از اتلاف انرژی در کشور وجود دارد؟
• چرا منابع ارزشمند و غیرقابل بازگشت را بدون برنامهریزی مصرف میکنیم؟
• چرا در برخی رستورانها و کافهها، در فصل زمستان، از حجم زیادی گاز برای گرم کردن فضاهای باز استفاده میشود؟
• آیا همیشه باید دولت وارد عمل شود، یا مردم نیز میتوانند در مدیریت مصرف نقش داشته باشند؟
پاسخ این پرسشها به یک نکته کلیدی بازمیگردد: تغییر فرهنگ مصرف و افزایش آگاهی عمومی. ما نیازمند یک بازنگری جدی در شیوه استفاده از منابع طبیعی و انرژی هستیم.
ایران و ظرفیتهای ژئوپلیتیکی آن
علاوه بر مدیریت منابع داخلی، ایران یک موقعیت ژئوپلیتیکی ویژه دارد که میتواند از آن برای توسعه اقتصادی بهره ببرد. ایران بهعنوان یک چهارراه استراتژیک در منطقه، میتواند مسیر مهمی برای انتقال انرژی، تجارت و همکاریهای بینالمللی باشد. اما بهرهبرداری از این فرصتها مستلزم سیاستگذاری هوشمندانه و تعامل مثبت با سایر کشورها است. اگر ایران بتواند الگوی مصرف انرژی را اصلاح و از موقعیت جغرافیایی خود بهدرستی استفاده کند، نهتنها منابع داخلی را حفظ خواهد کرد، بلکه میتواند به یک مرکز مهم انرژی در منطقه تبدیل شود.
برای دستیابی به این هدف، چند گام کلیدی باید برداشته شود. در گام نخست، فرهنگسازی در مدیریت مصرف انرژی ضرورت دارد. از طریق آموزش عمومی، تبلیغات و سیاستهای تشویقی میتوان مردم را به صرفهجویی در مصرف انرژی ترغیب کرد. در گام بعدی، اصلاح ساختارهای اقتصادی برای کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی و تقویت اقتصاد تولیدمحور، میتواند به استفاده بهینه از منابع کمک کند. در مرحله بعد، سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر، توسعه انرژیهای بادی، خورشیدی و هیدروژنی، راهی برای کاهش مصرف سوختهای فسیلی و افزایش بهرهوری است. درنهایت تقویت همکاریهای بینالمللی دارای اهمیت است. ایران میتواند با مدیریت صحیح منابع و تعامل مثبت با کشورهای همسایه، نقش مهمی در تأمین انرژی منطقه ایفا کند.
در نهایت، فرهنگ، نقش کلیدی در مدیریت منابع و آینده اقتصادی ایران دارد. اگرچه سیاستهای دولتی تأثیرگذار هستند، اما نقش مردم در تغییر الگوی مصرف و اصلاح نگرش اقتصادی غیرقابلانکار است. جامعهای که بتواند منابع خود را بهدرستی مدیریت کند، نهتنها در داخل کشور موفق خواهد بود، بلکه در سطح بینالمللی نیز بهعنوان یک بازیگر مهم اقتصادی شناخته میشود.
عباس ملکی-استاد تمام مهندسی انرژی دانشگاه شریف
ارسال نظر