پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، صنعت معدن و صنایع وابسته به آن، به عنوان یکی از محورهای اصلی توسعه اقتصادی کشورها، نیازمند توجه ویژه به مسائل زیستمحیطی و مدیریت بهینه منابع طبیعی است. در این راستا، بررسی تجربیات موفق کشورهایی مانند استرالیا میتواند راهگشای حل مشکلات موجود در صنایع معدنی ایران باشد. بررسی صنعت معدنکاری نشان میدهد که باید بین دو بخش اصلی معدن و صنایع وابسته تمایز قائل شد، زیرا هرکدام دارای ویژگیها و محدودیتهای خاص خود هستند. بخش معدن به دلیل وابستگی مستقیم به منابع زمینشناسی، محدودیتهای جغرافیایی قابل توجهی دارد که امکان انتخاب مکان بهینه را دشوار میکند. در مقابل، صنایع تبدیلی و تکمیلی معدنی دارای انعطافپذیری بیشتری در انتخاب مکان هستند و میتوانند با در نظرگیری عوامل اقتصادی، لجستیک و زیستمحیطی، مکانیابی مناسبی داشته باشند. این تفکیک ساختاری اهمیت ویژهای در برنامهریزی توسعه صنایع معدنی کشور دارد.
معیارهای مکانیابی صنایع معدنی
انتخاب مکان مناسب برای استقرار صنایع معدنی نیازمند بررسی عوامل متعددی است که مهمترین آنها عبارتند از: فاصله منطقی از منابع مواد خام معدنی، دسترسی به منابع آبی پایدار، زیرساختهای حملونقل، نیروی کار متخصص و در نهایت ملاحظات زیستمحیطی؛ هرکدام از این عوامل نقش تعیینکنندهای در موفقیت یا شکست پروژههای صنعتی ایفا میکنند. فاصله از منابع مواد خام تأثیر مستقیمی بر هزینههای حملونقل و در نتیجه اقتصادی بودن پروژه دارد، در حالی که دسترسی به منابع آبی کافی و با کیفیت مناسب، پیشنیاز اساسی فعالیت بسیاری از صنایع معدنی محسوب میشود. این دو عامل باید در کنار یکدیگر مورد ارزیابی قرار گیرند تا بهترین گزینه انتخاب شود. استان اصفهان به عنوان یکی از قطبهای مهم صنایع معدنی کشور، نمونه بارزی از چالشهای مکانیابی نامناسب محسوب میشود. هرچند این منطقه دارای مزایای قابل توجهی از جمله دسترسی به منابع مواد خام، نیروی کار ماهر و زیرساختهای توسعهیافته است، اما دو مساله اساسی حفاظت از منابع آبی و کنترل آلودگی زیستمحیطی به چالشهای جدی تبدیل شدهاند. کمبود منابع آبی در این منطقه باعث شده تا صنایع مستقر در آن با محدودیتهای جدی مواجه شوند و از سوی دیگر، عدم رعایت استانداردهای زیستمحیطی منجر به آلودگی منابع آبی موجود و تخریب اکوسیستم منطقه شده است. این وضعیت نشاندهنده اهمیت لحاظ کردن معیارهای زیستمحیطی در مراحل اولیه برنامهریزی و مکانیابی صنایع است.
اولویت حفاظت زیستمحیطی در صنایع معدنی
یکی از مهمترین اصول توسعه پایدار صنایع معدنی، توجه به حفاظت از محیطزیست و مدیریت صحیح منابع طبیعی است. این اصل نه تنها در مرحله بهرهبرداری، بلکه از همان ابتدای طراحی و برنامهریزی پروژهها باید مورد توجه قرار گیرد. تجربه کشورهای پیشرفته نشان میدهد که صرفنظر از ملاحظات زیستمحیطی در بلندمدت به ضررهای اقتصادی و اجتماعی سنگینی منجر میشود. حفاظت از منابع آبی، کنترل انتشار آلایندهها، مدیریت پسماندها و احیای مناطق تخریبشده از جمله مسائلی هستند که باید در تمام مراحل فعالیت صنایع معدنی مورد توجه جدی قرار گیرند. این موضوع نه تنها از جنبه اخلاقی و قانونی ضروری است، بلکه از نظر اقتصادی نیز مزایای قابل توجهی به همراه دارد.
لزوم تدوین پروتکل زیستمحیطی ملی
در شرایطی که پراکندگی جغرافیایی معادن و صنایع وابسته، تنوع اقلیمی، تفاوت در الگوهای مصرف منابع طبیعی و ناهماهنگی میان نهادهای سیاستگذار، اجرای رویکردهای زیستمحیطی را دشوار ساخته است، تدوین یک پروتکل ملی در حوزه محیطزیست با محوریت صنایع معدنی میتواند راهگشا باشد. چنین سندی باید با مشارکت سازمان حفاظت محیطزیست، وزارت صنعت، معدن و تجارت و نهادهای محلی تدوین شود و بهعنوان معیار الزامی در تمامی مراحل طراحی، مکانیابی، احداث و بهرهبرداری از پروژههای معدنی مورد استناد قرار گیرد.
نقش سازمان محیطزیست و شورایعالی معادن
برای عملیاتیشدن الزامات مندرج در پروتکل زیستمحیطی پیشنهادی، لازم است اختیارات مشخصی برای نهادهای نظارتی تعریف شود. سازمان محیطزیست باید از جایگاهی صرفاً مشورتی خارج شود و امکان اعمال نظر الزامآور در خصوص طرحهای توسعهای صنایع معدنی پیدا کند. در عین حال، شورایعالی معادن نیز میتواند به عنوان مرجع هماهنگکننده بین دستگاههای اجرایی، وظیفه همراستاسازی سیاستهای توسعه با ملاحظات زیستمحیطی را به عهده بگیرد. یکی از ابزارهای کلیدی در ارتقای رویکرد محیطزیستی در صنایع معدنی، گنجاندن الزام قانونی برای حضور کارشناس محیطزیست در همه مراحل طرحهای معدنی، از طراحی اولیه و امکانسنجی گرفته تا اجرا، بهرهبرداری و بازسازی است. این کارشناس موظف است اثرات زیستمحیطی پروژه را در هر مرحله پایش کند، هشدارهای لازم را به کارفرما ارائه دهد و پیشنهادهای اصلاحی ارائه کند. تجربه کشورهای موفق نشان میدهد که نهادینهسازی چنین جایگاهی در ساختار پروژهها، نهتنها هزینهها را کاهش میدهد، بلکه از بروز بحرانهای پرهزینه محیطزیستی نیز جلوگیری میکند.
استرالیا و مدیریت منابع آبی
استرالیا به عنوان یکی از قدرتهای بزرگ صنعت معدن جهان، تجربیات ارزشمندی در زمینه مدیریت بهینه منابع آبی در صنایع معدنی دارد. یکی از ویژگیهای بارز سیستم مدیریت منابع آبی در این کشور، تعریف نقش مشخص برای مهندسان آب در پروژههای معدنی است. این متخصصان مسئولیت کامل حفاظت از منابع آبی را بر عهده دارند و باید اطمینان حاصل کنند که تمام فعالیتهای معدنی بر اساس بالاترین استانداردهای زیستمحیطی انجام میشود. وظایف این متخصصان شامل طراحی سیستمهای مدیریت آب، نظارت بر کیفیت منابع آبی، پیشبینی و کنترل تأثیرات احتمالی فعالیتهای معدنی بر اکوسیستمهای آبی و توسعه راهکارهای نوآورانه برای کاهش مصرف آب و بازیافت پسابها است. این رویکرد جامع باعث شده تا صنایع معدنی استرالیا بتوانند بهرغم حجم بالای تولید، تأثیرات زیستمحیطی خود را به حداقل برسانند.
فناوریهای نوین مدیریت آب در صنایع معدنی
پیشرفتهای تکنولوژیک در حوزه مدیریت آب امکانات جدیدی را برای بهینهسازی مصرف منابع آبی در صنایع معدنی فراهم کرده است. یکی از مهمترین این فناوریها، سیستمهای بازچرخانی آب است که امکان استفاده مجدد از آب مصرفی را فراهم میکند و نیاز به تأمین آب تازه از منابع طبیعی را به حداقل میرساند. این سیستمها نه تنها باعث کاهش قابل توجه مصرف آب میشوند، بلکه از انتشار آلودگیها به محیطزیست نیز جلوگیری میکنند. فرآیند بازچرخانی آب شامل مراحل مختلف تصفیه، خالصسازی و کنترل کیفیت است که با استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته امکانپذیر میشود. در نتیجه، آبی که قبلاً به عنوان پساب محسوب میشد، مجدداً وارد چرخه تولید شده و کارآیی کلی سیستم افزایش مییابد.
ضرورت توسعه زیرساختهای تصفیه
بهرغم پیشرفتهای قابل توجه در فناوریهای بازچرخانی آب، همچنان امکان وجود مقداری پساب در فرآیندهای صنعتی وجود دارد که نیازمند تصفیه مناسب قبل از تخلیه به محیطزیست است. این امر ضرورت توسعه و تجهیز تصفیهخانههای پیشرفته را به همراه دارد که بتوانند آلایندههای مختلف را از پسابهای صنعتی حذف کنند. تصفیهخانههای مدرن با استفاده از تکنولوژیهای متنوعی مانند فرآیندهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیک قادر به حذف طیف وسیعی از آلایندهها هستند. انتخاب نوع فناوری تصفیه باید بر اساس ماهیت آلایندههای موجود در پساب، میزان تولید پساب، استانداردهای زیستمحیطی و ملاحظات اقتصادی صورت گیرد. برای پیادهسازی موفق سیستمهای مدیریت بهینه آب در صنایع معدنی ایران، لازم است رویکردی جامع و چندمرحلهای اتخاذ شود. این رویکرد باید شامل ارزیابی دقیق وضعیت موجود، شناسایی فرصتهای بهبود، طراحی راهکارهای مناسب، اجرای پایلوت پروژهها و در نهایت گسترش تجربیات موفق به سایر واحدهای صنعتی باشد. یکی از اولین گامها، آموزش و توانمندسازی نیروی انسانی متخصص در حوزه مدیریت منابع آبی است. این امر مستلزم همکاری با دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی برای توسعه برنامههای آموزشی مناسب و جذب متخصصان بینالمللی برای انتقال دانش فنی است.
تجربه کشورهای پیشرفته در صنعت معدن نشان میدهد که موفقیت در این حوزه مستلزم توجه همزمان به اهداف اقتصادی و زیستمحیطی است. مدیریت بهینه منابع آبی، کنترل آلودگیها، تدوین پروتکلهای الزامآور، نهادینهسازی نقش نهادهای نظارتی و حضور کارشناسان متخصص از جمله عوامل کلیدی این موفقیت محسوب میشوند. ایران با توجه به پتانسیل عظیم معدنی خود، میتواند با الهام از تجربیات موفق کشورهایی مانند استرالیا و پیادهسازی سیستمهای مدیریت پیشرفته، جایگاه شایسته خود را در صنعت معدن جهانی کسب کند. این امر نیازمند عزم جدی، سرمایهگذاری مناسب و همکاری تمام ذینفعان است.
آرش آذرانفر-کارشناس حوزه آب
ارسال نظر